عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6839 /
۱۴۰۰ دوشنبه ۸ شهريور
|
ویژگیهای متفاوت رضا اسدی با احمد نوراللهی
معمای شماره 8 برای گلمحمدی
سرمقاله
آرمن ساروخانیان
پرسپولیس بعد از جدایی احمد نوراللهی نیاز به یک هافبک وسط داشت و با توجه به محدودیتهای بازار فوتبال ایران رضا اسدی بهترین گزینه موجود در این پست بود. پرسپولیس در نهایت توانست رضایت بازیکن سابق سنپولتن اتریش را جلب و او را به تیم اضافه کند، ولی او ویژگیهای متفاوتی نسبت به نوراللهی دارد و گلمحمدی مجبور است که تغییراتی در تیمش به وجود آورد. در چیدمان لوزی 2-4-4 پرسپولیس نوراللهی به خوبی توانسته بود خودش را با نقش هافبک تهاجمی یا اصطلاحاً «شماره 8» تطبیق بدهد. او یک بازیکن فانتزی صرف نبود و در فاز دفاع هم نقش پررنگی داشت، ولی تأثیر مهم او در فاز حمله بود که میتوانست در یک سوم هجومی و تحت فشار شدید بازیکنان حریف مهاجمان را تغذیه کند. نوراللهی همچنین به مهاجمان اضافه میشد و موج دوم حمله را تشکیل میداد. او در ریباندها تبحر داشت و در لیگ بیستم توانست ده گل بزند که معادل 21 درصد گلهای پرسپولیس بود که برای یک هافبک آمار فوقالعادهای است و جداییاش قطعاً روی آمار گل تیم تأثیر میگذارد. برای تصور اهمیت گلهای نوراللهی در لیگ بیستم میتوان آن را با آمار چند مهاجم مطرح پرسپولیس و استقلال مقایسه کرد. عبدی، ترابی و مغانلو، سه مهره تهاجمی پرسپولیس فصل گذشته به ترتیب 9، 5 و 4 گل زدند. همچنین مطهری، قایدی و دیاباته، سه مهاجم استقلال به ترتیب 7، 6 و 2 گل زدند. اسدی یک هافبک دفاعی یا «شماره 6» است و قد بلند و تبحرش در کارهای دفاعی دلایلی بود که مربیان قبلی از او حتی در پست دفاع میانی هم استفاده کنند. او میتواند خیال گلمحمدی را بابت فضای جلوی محوطه جریمه راحت کند و بازیسازی از این نقطه را به خوبی انجام بدهد. همچنین در ضربات ایستگاهی دفاعی و هجومی برتری خوبی به تیمش خواهد داد، ولی سؤال اینجاست که تکلیف شماره 8 چه میشود؟ اگر گلمحمدی اصرار به استفاده از سیستم 2-4-4 لوزی داشته باشد، اسدی گزینه مناسبی برای پست شماره 8 نیست و باید سراغ گزینههای دیگری برود. اولین نامی که به ذهن میرسد، سرلک است که فصل گذشته در پست هافبک دفاعی بازی میکرد و کادر فنی پرسپولیس ممکن است او را به عنوان جانشین نوراللهی انتخاب کند. او در چند بازی در پرسپولیس و حتی تیم ملی در این پست بازی کرد و در تمرینات هم میتوان او را برای این نقش محک زد. وحید امیری و مهدی ترابی هم میتوانند در این پست به میدان بروند، ولی جا به جا کردن آنها میتواند کارآیی پرسپولیس در کنارهها یا خط حمله را کاهش بدهد.
راه حل بعدی این است که پرسپولیس تغییر سیستم بدهد و با اسدی و سرلک به عنوان دو هافبک دفاعی بازی کند. با این تصمیم آنها در پست اصلیشان بازی خواهند کرد و بیشترین کارآیی را خواهند داشت، به شرطی که شعاع حرکتیشان همپوشانی نداشته باشد. آنها همچنین میتوانند به تناوب به حملات اضافه شوند و برتری عددی بسازند. در این حالت پرسپولیس میتواند از 2-4-4 خطی یا 1-3-2-4 استفاده کند. اگر نیاز به بازی با تک مهاجم باشد عالیشاه یا پهلوان توان بازی به عنوان مهاجم دوم را دارند و در صورت بازی با دو مهاجم هم عبدی و امیری یا مهاجمی که قرار است اضافه شود، زوج خط حمله را میسازند.
گلمحمدی اگر اهل ریسک باشد میتواند سراغ آرایش
3-3-4 هم برود. در این صورت اسدی در رأس عقب بازی خواهد کرد و میتوان از سرلک و امیری به عنوان بازوهای راست و چپ استفاده کرد. با این روش پرسپولیس همچنان میتواند حریفانش را پرس کند و در فاز حمله ترکیبهای مختلفی در دسترس کادر فنی خواهد بود.
قطعاً اولویت گلمحمدی این است که کمترین تغییرات را در تیمش به وجود آورد و در مرحله اول به دنبال پیدا کردن یک بازیکن شماره 8 برای تیمش خواهد بود، ولی اگر در تمرینات هیچکدام از گزینهها جواب ندهند، چارهای جز تغییر سیستم نخواهد داشت.
شاهکار جودوی نابینایان در پارالمپیک
طـلا به وقت توکیـو
گزارش
محسن وظیفه خبرنگار اعزامی ایران ورزشی به توکیو
روز پنجم برای کاروان پارالمپیکی ایران روز مهمی بود. به اندازه تمام روزهای گذشته و حتی بیشتر کاوران ایران در روز پنجم مدال کسب کرد. دو طلا و دو نقره که باعث شد کاروان پارالمپیکی ایران تا رده شانزدهم بالا بیاید و در جایی قرار بگیرد که در پایان بازیهای ریو در آنجا بود. در این بین موفقیت جودوکاهای نابینا بسیار مهم و جالب توجه بود. رشتهای که از پیشبینیها هم گذر کرد و تاریخساز شد.
تا قبل از این هر وقت نام جودو به میان میآمد، تن و بدن ایرانیها به لرزه میافتاد که باز چه حاشیهای در این رشته به راه افتاده اما از امروز هر آنچه درباره جودو تا قبل از این عنوان شده بود را باید فراموش کرد. حداقل برای مدتی هم که شده هر چند کوتاه، باید فراموش کرد و از روزهای خوبی که جودو در پارالمپیک به وجود آورده باید لذت برد. جودو همیشه نامش با ناکامی و شکست عجین شده بود؛ از آخرین باری که این رشته توانسته بود یک موفقیت بزرگ و در شأن ورزش ایران به دست بیاورد، مدتها گذشته و الان کمتر کسی آن را به یاد دارد. در سالهای اخیر هم بارها سر موارد مختلف حاشیه ساز شد؛ از جمله داستان پناهندگی و تعلیق به بازیهای المپیک هم نرسید اما دیروز در پارالمپیک نام جودو با ورزشکاران نابینا جاودانه شد. جودوکاهای نابینا در پارالمپیک جور همه ناکامیهای جودو در این سالهای اخیر را کشیدند. یک موفقیت بزرگ و تاریخی که حتی در پیشبینیهای انجام شده از سوی کمیته هم تا این اندازه موفقیت را بزرگ ندیده بودند. تصور این بود که جودوی نابینایان دو مدال در پارالمپیک کسب کند اما چه کسی فکر میکرد که دو طلا از این رشته بیرون بیاید؟
دیروز اما وحید نوری در وزن 90 – و محمدرضا خیراللهزاده در 100 کیلوگرم کاری کردند کارستان و دو مدال طلا برای ایران را به ارمغان آوردند. وحید نوری که استعداد خوب جودو بود و با حاج یوسفزاده در جودو کار کرده بود و بعد از مدتی هم با توجه به شرایطی که داشت به پارا جودو آمد و حالا هم با هدایت حاج یوسفزاده به قله موفقیت رسید. نوری در رنکینگ جهانی نفر دوم است و برای گرفتن طلا در فینال حریف انگلیسی را شکست داد که در نیمه نهایی نازارینکو از اوکراین نفر اول رنکینگ دنیا را شکست داده بود. وحید نوری در سالهای اخیر خیلی دچار حاشیه شده بود اما مزد صبر و استمرارش را با یک مدال خوشرنگ گرفت.
خیراللهزاده هم طلای دوم را کسب کرد. یک طلای مهم و ارزشمند در فوق سنگین که طلای سوم کاروان بود. البته برای او که نفر اول رنکینگ دنیا است خیلی کار سختی نبود. او به حدی آماده این مسابقات بود که خیلی راحت و بیدغدغه به عنوان قهرمانی رسید. دو طلا برای جودو با دو شرکت کننده کار بزرگ و مهمی بود اما این کار بزرگ چگونه به دست آمد؟ دو نام بزرگ در کنار جودوی نابینایان است که باید این موفقیت بزرگ را به نام آنها نوشت؛ محمدرضا حاج یوسفزاده و علی امینی که همیشه بیمنت در کنار این تیم بودند.
دوران درخشان جودو در ایران که نسل طلایی بود و موفقیتهای بزرگی را با قهرمانانی مثل میران و میراسماعیلی به دست آورد، خیلی خوب با این دو نام آشنایی دارد. دو بزرگی که سالها بیمنت در کنار جودوی نابینایان ماندند و حالا هم جودو را به یک موفقیت بزرگ رساندند. البته در کنار این دو نفر یک نام بزرگ دیگر هم وجود داشت به نام محمد درخشان و شاید هم گره همه مشکلات جودو این سه نام باشد.
بیخودی گرانها!
یادداشت
احسان محمدی
«وقتی هویج از موز سبقت میگیرد چرا از چندبرابر شدن قیمت فوتبالیستها باید تعجب کنیم؟» دلالها و کارچاقکنهای فصل نقل و انتقالات این جمله را نمیگویند اما ترجمه بعضی از حرفهایشان همین است. اینکه در بازاری که انگار به قیمت اجناس موشک بستهاند و عمودی رشد میکند چرا بازیکنان فوتبال نباید درخواستهای نجومی داشته باشند؟
چندسال پیش بازیکنی گفته بود من هر سال با پول قراردادم یک واحد آپارتمان میخرم. اینکه ملک و زمین گران شده گناه من نیست، من هم باید قراردادم اضافه شود.
تقریباً کسی شک ندارد که خیلی از بازیکنان لیگ ما که این روزها کمتر از چند میلیارد تومان را اصلاً به حساب نمیآوردند و کیفیتی معمولی دارند، در یک فصل به زحمت پنج بازی درخشان دارند. حتی سعید آذری که حالا یک «برند» در باشگاهداری به شمار میرود هم گفته:«ارقام 12، 18 و 20 میلیاردی برای امضای قرارداد میشنوم و خدا مرا دوست داشت که امسال مدیرعامل نیستم. چرا باید یک بازیکن که سال گذشته قراردادش در یک باشگاه 4 میلیارد تومان بوده، امسال 10 باید میلیارد بگیرد؟ قرارداد رونالدو از 75 میلیون یورو به 30 میلیون یورو میرسد. چگونه است که این فوق ستاره با افزایش سن قراردادش کم میشود ولی ما اینجا برعکس عمل میکنیم؟ آیا مدیران باشگاهها حواسشان نیست که با یک بازیکن ٣٧ ساله قرارداد دو سه ساله امضا میکنند آن هم در حد ٩-٨ میلیارد تومان؟»
داستان ساده است. هواداران فشار میآورند و مدیران باشگاهها برای حفظ محبوبیت و در امان ماندن از جمله کلیشهای «تیم را خوب نبستند، خوب خرج نکردند و ...» هر طور شده میخواهند چند خرید چشمنواز و دهان پرکن انجام دهند. حالا کیفیتشان مهم نیست. مگر کسی یادش هست که خریدهای قبلی چه کیفیتی داشتند؟ آنها که کلی برای خریدنشان سر کیسه را شل کردند بدون دستاورد باشگاه را ترک میکنند و حالا به واسطه شلوغکاری در فضای مجازی محبوبیت پیدا کردهاند و با دو برابر قرارداد سال قبل به یک تیم دیگر میروند!
برنده این ماجرا بازیکنان معمولی هستند که سالهاست پول مفت میگیرند و حتی وقتی بد بازی میکنند اگر هواداری اعتراض کند تهدید به ترک باشگاه میکنند!
فکر میکنید اگر قرار بود پول بازیکنان از جیب مالک خصوصی برود قیمتها تا این اندازه نجومی میشد؟ تراکتور نمونه تیمی است که مالک آن سعی کرد روی دست تیمهای صنعتی و دولتی بلند شود و الان چنان در چاه مشکلات و بدهیها گرفتار شده که هیچکس توان بیرون آوردنش را ندارد مگر یک مجموعه صنعتی یا دولتی دیگر!
پول علف خرس نیست. در فوتبالی که درآمد چندانی ندارد، حق پخشی وجود ندارد، درآمدی از فروش پیراهن نیست، تیمهای لیگ برتری از فروش بازیکنان پایه آوردهای ندارند و ... چطور میشود مثل حراج آثار هنری وارد معرکه شد و هی عدد بالاتر گفت تا چکش را بزنند؟
هوادار گوشش به این حرفها بدهکار نیست. ستاره میخواهد، مدیران هم میگویند پول بازیکنان مثل مهریه است، کی داده کی گرفته؟ فعلاً تا ما هستیم قرارداد میبندیم، وقتی رفتیم هم این بدهی میرود روی بدهیهای قبلی که به ما ارث رسیده بود!
تا زمانی که مسائل مالی باشگاهها شفاف نباشد، بدهی پیشین بازیکنان صاف نشود، بین هزینه و درآمد رابطه مستقیمی وجود نداشته باشد، مدیران برای کسب شهرت و محبوبیت بزنند زیر میز عقلانیت مالی، آش همین آش و کاسه همین کاسه است. ادامه این روند بدون شک موجب ورشکستگی چند باشگاه میشود و البته نابودی تیمهایی که توان مالی ندارند و وارد این معرکهها نمیشوند. این روند افزایش دوپینگی قیمت بازیکنها بالاخره باعث ترکیدن بادکنک میشود. ادامه بدهید!
گره انتقال «امباپه» به مادرید به دست یک ایرانی باز میشود
در بزرگترین تبادلات دنیای نقل و انتقالات معمولاً پای مدیر برنامهها، دلالها و یا حتی مربیان در میان است؛ با این وجود، در رابطه با «کیلین امباپه» به نظر اینطور نبوده و در این پرونده، شخصی ایرانیالاصل نقشی فراتر از یک مدیربرنامه و میانجی ساده را برعهده گرفته است.
به گزارش ایرنا، پدر مهاجم فرانسوی باشگاه پاریسنژرمن همواره به وی مشاوره داده و نقش نماینده وی را ایفا کرده و این در حالی است که «کیا جورابچیان» به شکلی فزاینده در فرآیند مرتبط با مذاکرات انتقال احتمالی وی دخیل بوده است. جورابچیان کسی است که در انتقال «فیلیپه کوتینیو» به بارسلونا و «ریاض محرز» به منچسترسیتی نقش مرکزی را ایفا کرد.
برخی از باشگاهها زمانی که حس میکنند گرهای در کار وجود دارد، به جورابچیان متوسل شده و در این مورد نیز، رئال مادرید این مسیر را در پیش گرفته است.
برخی بازیکنان به واسطه ارتباطات جورابچیان و به منظور اجتناب از مناقشه، به وی مراجعه میکنند که از جمله این بازیکنان میتوان به «مارکینیوش»، «دیگو کارلوس» و «ریچارلیسون» اشاره کرد.
رسیدن به توافق در مورد انتقال امباپه چندان خوشبینانه به نظر نمیرسد. باجود موافقت هیأت مدیره باشگاه پاریسی برای مذاکره با رئال، این انتقال هنوز محقق نشده است. فضای کلی پیرامون این موضوع، از شور و شعف بسیاری از کارکنان رئال برای مهیا کردن شرایط برای رونمایی از امباپه به تنش موجود در توافقی که هنوز حاصل نشده و حالا به درخواست از ایجنت ایرانی برای ورود به پرونده تغییر مسیر داده است.
نشریه لوپاریسین عصر امروز (یکشنبه) را به عنوان زمان حل و فصل شدن اختلافات اعلام کرده بود. زمان زیادی تا انعقاد قرارداد باقی نمانده است؛ توافقی که به نظر میرسید صبح جمعه به سرانجام برسد.
با توجه به شرایط فعلی، رابطه میان دو باشگاه به شکلی چشمگیر آسیب دیده و ترمیم رابطه آنها و پیدا کردن راهحلی پیش از ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه دوشنبه شب به وقت تهران، برعهده جورابچیان است.
در سانتیاگو برنایئو همه میدانند که اگر امباپه به اسپانیا نرود، متعاقباً سال سختی را روبرو خواهد داشت به ویژه برای انعقاد قرارداد با رئال پیش از اول ژانویه ۲۰۲۲ و بدون شکستن مقررات فیفا.
در حال حاضر، رئال به جورابچیان اعتماد کرده تا همزمان با آغاز شمارش معکوس پنجره نقل و انتقالات، راهی برای برونرفت از این بنبست پیدا کند.
آیا سپاهان مدعی اول قهرمانی خواهد بود؟
زردِ طلایی، تیمِ طلایی!
یادداشت
علی بابازاده
مسیرِ چالشبرانگیز قهرمانی در لیگ برتر خلیج فارس از فصل نقل و انتقالات میگذرد؛ حداقل طی پنج دوره اخیر که فوتبال کشورمان تحت سلطه کامل پرسپولیس بوده ثابت شد که آن تیمی در انتهای مسابقات به مقام قهرمانی میرسد که در ابتدا، جنگِ نقل و انتقالات را از رقبا برده باشد و هم انگیزه، اتحاد و هماهنگی لازم را در مسیرِ موفقیت به کار بگیرد. لیگ بیست و یکم مدعیان از پیش تعیین شدهای خواهد داشت که نمیتوان به سادگی از کنار نامشان گذشت؛ استقلال و پرسپولیس علیرغم از دست دادن برخیاز نفرات کلیدی خود، همچون مهدی قایدی، احمد نوراللهی و محمدحسین کنعانی زادگان باز هم سودای قهرمانی در سر دارند و جدال یحیی گل محمدی با فرهاد مجیدی تمامی نخواهد داشت؛ گل گهر سیرجان بیشتر از حد انتظار در فصل نقل و انتقالات هزینه کرده و برای کسب سهمیه آسیایی و به چالش کشیدن باقی مدعیان تلاش خواهد کرد و سپاهان و تراکتور هم تصمیم گرفتهاند تا سرانجام به قهرمانیهای پیدرپی پرسپولیس پایان دهند! خریدهای سپاهان و کادرفنی منسجم این تیم باعث شده تا بیشتر کارشناسان از طلایی پوشان اصفهان به عنوان یکی از اصلیترین کاندیداهای قهرمانی در لیگ بیست و یکم نام ببرند و اگر باشگاه بتواند طی روزهای آتی کارِ خرید یک گلر جدید و با انگیزه را تمام کند، تیم کاملی را در اختیار محرم نوید کیا خواهد گذاشت. تصورات بر این است که انتقال پیام نیازمند و محمد محبی به پرتغال و احسان حاجیصفی به لیگ یونان ضرر جبران ناپذیری برای سپاهان به همراه داشته باشد اما حقیقت امر این است که خریدها و تمدیدیهای مناسبی صورت گرفته و میتوان جای خالی این سه مهره تأثیرگذار و فوقالعاده را پر کرد. شنیده شده رشید مظاهری یکی از گزینههای اصلی نویدکیا در پست دروازهبان است و گلر ناراضی استقلال تصمیم به جدایی از آبیهای پایتخت گرفته؛ نیما میرزازاد و حجت صدقی در لیست طلایی پوشان حضور دارند اما جذبِ یک دروازهبان نام آشنا و یا خارجی در دستور کار سپاهانیها قرار گرفته. برخلاف پرسپولیس که طی سالیان گذشته تغییرات عمدهای در خط دفاعی داشته و محمد انصاری، کنعانی زادگان، شایان مصلح و شجاع خلیلزاده را از دست داده، نفرات اصلی خط دفاع سپاهان در باشگاه ماندهاند و اسامی چون گئورگی گولسیانی، عزت پورقاز، محمد نژادمهدی، محمدرضا مهدیزاده و امید نورافکن ترکیب جذابی را بهوجود آوردهاند. سپاهان برای لیگ بیست و یکم تیم کاملی را در اختیار دارد و میتوان از آنها به عنوان جدیترین رقیبِ پرسپولیس در مسیر قهرمانی نام برد؛ رفتن محبی پای مسعود ریگی را به نصف جهان باز کرد و ماندن سروش رفیعی و سجاد شهباززاده توان هجومی را حفظ کرد. به علاوه آن انتقال جنجالی شهریار مغانلو میتواند کمک شایانی به آمار گلزنی سپاهان بکند و جذابتر آنکه نامهایی چون روحالله باقری و فرشاد احمدزاده هم در لیست طلایی سپاهان حضور دارند. روند سالهای اخیر لیگ کشورمان نشان داده که حفظ استخوانبندی اصلی تیم و از بین بردن نقاط ضعف در فصل نقل و انتقالات، دلایل مهم و تأثیر گذاری در راستای تصاحب قهرمانی هستند و امسال سپاهان در این امر بهترین بوده؛ آنها گام را برای قهرمانی محکم برداشتهاند اما، آیا از نظر فنی نیز حریف رقبای تهرانی و تبریزی میشوند؟
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو